www.iiiWe.com » نوشابه با طعم مرگ

 صفحه شخصی مجید صابر   
 
نام و نام خانوادگی: مجید صابر
استان: گیلان - شهرستان: رشت
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مجری طرح سدمخزنی پلرود
شماره نظام مهندسی:  11-300-0350
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 نوشابه با طعم مرگ بخش عمومی

29

نوشابه با طعم مرگ
ساعت 2 بعدازظهر، بیست کیلومتر مانده به کرج، ناگهان خوردیم به ترافیکی سنگین. مردم از ماشین هایشان پیاده می شدند و در لاین مقابل به سمت کرج می دویدند! شگفتی ام زیاد طول نکشید و با حرکت لاک پشتی رسیدیم به اصل ماجرا: یک تریلی عظیم الجثه با بار نوشابه خانواده، «گارد ریل» لاین ما را بریده بود و روی چند ماشین چپه شده بود. صحنه بسیار دلخراشی بود.
آمبولانسها و جسدی که رویش را با پتویی پوشانده بودند خبر از فاجعه ای می دادند. پلیسها که انگار تازه از شوک خارج شده بودند، به ماشینها امر به حرکت می کردند. جرثقیلی تلاش می کرد تا تریلی را بلند کند و من که هنوز زهر حادثه را کامل نچشیده بودم، با صحنه تلخ تری مواجه شدم.
بعضی از هموطنان محترم و با فرهنگ ما، با حرصی وصف ناشدنی و بی خیال از تصادف، در حال جمع کردن نوشابه های افتاده روی کف جاده بودند!!! آقایی میانسال با ولع و هنرمندی خاصی، شش عدد نوشابه خانواده را با خود حمل می کرد و کوشاتر از او راننده وانتی بود که با خونسردی مشغول پر کردن پشت وانت با نوشابه های سیاه بود!!! انگار نه انگار که یکی از هموطنانمان در همین تصادف جان باخته!!؟ به این فکر بودم که آیا ما همان مردمی هستیم که سالها پیش، اگر جنازه ای روی زمین می دیدیم با سکه ای مرگ را رقیق می کردیم و مرده را حرمت نگاه می داشتیم؟ آخر این نوشابه ها را چگونه می توان خورد و طعم مرگ را ناچشیده گرفت؟ آیا این نوشابه ها مزه مرگ نمی دهند؟ آیا از گلو پایین می روند؟ ما را چه می شود!!!!؟

چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 10:37  
 نظرات    
 
صادق راضی 21:03 چهارشنبه 13 مهر 1390
9
 صادق راضی
واقعا تاسف انگیز بود
سیامک مطلبی 21:14 چهارشنبه 13 مهر 1390
10
 سیامک مطلبی
از اون چیزی که شایستش بودیم مدتهاست فاصله گرفتیم!!
هیوا آتشبار 23:46 چهارشنبه 13 مهر 1390
14
 هیوا آتشبار
ممنون آقای مهندس به واقعیت تلخی اشاره کردید که در حال حاضر بخش بزرگی از جامعه رو فرا گرفته. حرف دلمون رو گفتید. براستی مردمان ایران زمین را چه شده ؟! امیدوارم ملت عزیزمان به خود آمده و دست به دست هم دهیم ایرانی بسازیم سرشار از زندگی های شاد و شادهای زنده. شادکام باشید و پیروز.

بنی آدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی/نشاید که نامت نهند آدمی
حسن ابراهیمی 01:08 پنجشنبه 14 مهر 1390
12
 حسن  ابراهیمی
من هم ماجرایی رو از زبان کسی که خودش تصادف کرده بود شنیدم ، که گفته بود :

با اتومبیلش چندتا پشتک میزنه و ماشینش کاملا مچاله میشه اما خودش چون کمربندش بسته بود جان سالم به در میبره ، لپ تاپش میافته توی آبهای کنار جاده و یکی از هموطنان لپ تاپ رو میگیره که با خودش ببره ، اما پلیس متوجه میشه و لپ تاپ رو از اون شخص میگیره ، در اون حادثه دو گوشی تلفن همراه شو هموطنان میبرند ، همچنین مقداری وجه نقد ( ایران چک ) که به همراه داشت در این حادثه مفقود میشه ،

راستی یادمان باشد در حین رانندگی وسیله ای یا چیزی با ارزشی را به همراه نداشته باشیم ، چون اگر خدای ناکرده چنین اتفاقاتی برای ما بیافتد ، معلوم نیست آیا ما صاحب وسایل خود باقی خواهیم ماند یا دیگران مالک جدید آن خواهند شد .

با داشتن هموطنانی که نوشابه هایی با طعم مرگ را می نوشند و از لپ تاپ و گوشی همراه و چیزهای دیگر مصدومین حادثه نمی گذرند ، آیا میتوانیم انتظار داشته باشیم که اگر مجروح شدیم کمکمان کنند !!!

یک صحنه دیگه ، چپ شدن کامیون حامل پرتقال بود که خودم دیدم ، مردم پرتقالهای ریخته شده در سطح جاده رو جمع میکرنند و با خودشون میبردند.

به امید روزی که اگر برای کسی اتفاقی افتاد همه همت کنند و کمکش کنند.
محمد مهدی مدرس نیا 08:21 پنجشنبه 14 مهر 1390
11
 محمد مهدی مدرس نیا
چی بودیم و چی شدیم !!!!!!!......فقط تاسف
علی محمدکریمی 10:35 پنجشنبه 14 مهر 1390
12
 علی محمدکریمی
نهادینه کردن خشونت در جامعه و آموزه ها و باورهای غیر انسانی یکی از با ارزشترین دارایی های هر جامعه یعنی حس همدردی و سمپاتی به هم نوع را از بین می برد.
فریحان حامدیزدان 12:13 پنجشنبه 14 مهر 1390
10
 فریحان حامدیزدان
ای کاش به خودمون بیایم واقعا ناراحت کننده و تامل برانگیزه.
محمد نیکنامی 12:48 پنجشنبه 14 مهر 1390
13
 محمد نیکنامی
چی بودیم؟زمان ابن (بودیم)به کی اشاره میکنه؟ ما هیچ وقت چیزی فراتر از متوسط ابنای بشر نبودیم. به نظر

من اولین گام در راه بهتر شدن اینه که این افسانه ای را که میگه ما یه روز مردمان بزگی یودیم فراموش کنیم.
سایه ذاکری 15:28 پنجشنبه 14 مهر 1390
10
 سایه ذاکری
زلزله بم رو که فراموش نکردیم.دستی که از آوار بیرون مونده و النگوهایی که برق می زدند....:-(
بلال مرادی قره تپه 15:42 پنجشنبه 14 مهر 1390
4
 بلال مرادی قره تپه
خدا آخرتمان را درست بنویسد.
سیامک مطلبی 15:56 پنجشنبه 14 مهر 1390
6
 سیامک مطلبی
من دقیقا با نظر مهندس نیکنامی موافق هستم
همش میگیم که در گذشته فلان بودیم
اینکه الان چی هستیم و چی داریم مهمه
گذشته گذشته
ونمیتونه آینده رو به نفع ما عوض کنه
یه نگاهی بندازیم ببینیم آیا ژاپنی ها هم در زمان سونامی به فروشگاهها حمله ور میشدن یا نه !!!
مرتضی رستگاری 17:15 پنجشنبه 14 مهر 1390
6
 مرتضی رستگاری
من تمام این اتفاقات را می بینم، می شنوم و نفسم را در سینه حبس می کنم تا روزگاری شاید فریادهای من، آن مردم در خواب ذا بیدار کند.
مهدی سلطانی 17:30 پنجشنبه 14 مهر 1390
5
 مهدی سلطانی
خیلی تاسف باره......
ش ب 23:34 پنجشنبه 14 مهر 1390
5
 ش ب
با سلام
هنگام خدمت سربازی در بیابانهای بوئین زهرا مشغول نقشه برداری خط لوله انتقال گاز بودیم که ناگهان دیدیم یک وانت سر پیچ چپ کرد و چندین معلق خورد، به سرعت خود را به آنها رساندیم و دیدیم که راننده از شیشه به بیرون پرتاب شده و یک نفر هم مصدوم داخل ماشین بود و این در حالی بود که یک پلاستیک پر از پول متعلق به آنها هنگام چپ شدن پاره شده بود و پولها را داشت باد می برد و بعضا به خارهای بیابان گیر کرده بودند.
دو طرف جاده ماشین ها توقف کرده بودند و افراد زیادی داشتند به دنبال پولها می دویدند .
آن موقع هنوز موبایل و تلفنهای جاده ای نبود که با اورژانس تماس بگیریم با این حال مصدومین را به کنار جاده آوردیم ولی هیچکس راضی نمی شد که آنها را به بیمارستان ساوه منتقل کند تا اینکه در قبال پرداخت کرایه و همچنین نشان دادن کارت شناسایی به عنوان نیروی نظامی و نیز شاهد صحنه، یک نفر را راضی کردیم که برای او مسئولیتی بوجود نخواهد آمد و آنها را به بیمارستان منتقل کردیم ولی متاسفانه راننده مصدوم در بین راه جان سپرد ولی خوشبختانه برادرش زنده به بیمارستان رسید.
به امید روزی که شاهد چنین صحنه هایی نباشیم و همچنین فرهنگ غنی از دست رفته خود را زنده کنیم.
با تشکر
عباس غفاری 23:55 پنجشنبه 14 مهر 1390
6
 عباس غفاری
مهندس جان متاسفانه به تاراج بردن اموال اتو مبیلهای حادثه دیده در جاده ها قبح خود را از دست داده و تبدیل به یک هنجار شده . زیاد تعجب نکنید .واقعیتی تلخ است که میگوید در حال حاضر ما در ابتدای شیب تند انحطاط اخلاقی قرار داریم.
مهدی فولادگر 08:07 آدینه 15 مهر 1390
5
 مهدی فولادگر
باتشکر از مدیران سایت بابت سانسور نظرها !
خودتون هم بعضی نظرها را بخونید کافیه .
شاهین کاظمی نژاد 08:00 شنبه 16 مهر 1390
5
 شاهین کاظمی نژاد
چی بودیم چی شده ایم...
م افتخاری 09:14 شنبه 16 مهر 1390
7
 م افتخاری
بسیار متاسفم چون به کرات شاهد این قبیل صحنه‌ها هستیم هنوز یادمان نرفته که در میدان کاج تهران چه گذشت ...
محسن نیک 14:12 شنبه 16 مهر 1390
4
 محسن نیک
جای تاسف داره