www.iiiWe.com » اخلاق در عکاسی از فجایع و صحنه‌های تأثربرانگیز

 صفحه شخصی مجید صابر   
 
نام و نام خانوادگی: مجید صابر
استان: گیلان - شهرستان: رشت
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مجری طرح سدمخزنی پلرود
شماره نظام مهندسی:  11-300-0350
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 اخلاق در عکاسی از فجایع و صحنه‌های تأثربرانگیز بخش عمومی

12

اخلاق در عکاسی از فجایع و صحنه‌های تأثربرانگیز


 

 

در مورد آزمون ورودی به دانشکده عکاسی خبری نیویورک، یک لطیفه قدیمی وجود دارد، گفته می‌شود که یکی از سؤال‌ها این است:



اگر حق انتخاب داشته باشید که عکسی از یک رن و فرزندانش در حال غرق شدن در یک رود بگیرید و برنده جایزه پولیتزر شوید یا اینکه این قربانی‌ها را نجات بدهید، چه می‌کنید؟!



به این عکس نگاه کنید:




این عکس برنده جایزه پولتزر شده است و زوج جوانی را نشان می‌دهد که پسر دو ساله‌شان را در دریا از  دست داده‌اند.



عکاس این عکس «جان ال گرانت» است. این عکس در کتاب عکس‌های برنده جایزه که توسط خبرگزاری آسوشیتد پرس منتشر شده است، چاپ شده است.



حالا خود را جای پدر و مادری بگذارید که هم غم از دست فرزندشان را دارند و هم روز بعد باید عکسشان را در صفحات روزنامه‌های معروف و با شمارگان بالا ببینند و به طور ضمنی متهم به اهمال در مورد کودکشان شوند، آنها با این عکس متهم می‌شوند که نتوانسته‌اند، نظارت دقیقی بر فرزندشان اعمال کنند.



بنابراین این عکس می‌تواند زاویه دیگری از دغدغه‌های اخلاقی کار خبری و عکاسی را به ما بنمایاند:

- آیا روایت رخدادهای پیرامون با عکس، همیشه اخلاقی است.

- آیا باید از انعکاس بعضی چیزها علیرغم جذاب بودنشان برای جامعه خودداری کرد؟

- تا چه حد یک عکاس حق دارد در شرایط سوژه‌های عکاسی‌اش مداخله کند؟

- آیا در کار خبر و انتشار عکس باید قوانین محدودکننده‌ای اعمال کرد؟

- آیا جایز است که حق عموم مردم برای دانستن و دیدن، باعث به خطر افتادن حریم شخصی افراد شود؟

ولیوبای هوپر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم می‌زیست، او یکی از نخستین کسانی بود که عکسبرداری از فجایع انسانی را سوژه کارها خود قرار داده بود. یکی از کارهای او عکاسی از قحطی بزرگ «مدرس» هند بود.



در آن زمان هوپر، قحطی‌زده‌ها را به صورت گروهی به استودیوی خود می‌آورد و از آنها عکس می‌گرفت.




بعضی عقیده داشتند که این کار هوپر در حکم بهره‌برداری غیراخلاقی از رنج انسانهاست، اما برخی‌ هم بر این باور بودند که اینگونه عکس‌ها باعث افزایش آگاهی مردم و در نهایت تخفیف مشکلات مردم می‌شود.



اما زمانی که مشخص شد هوپر، بدون هیچگونه کمکی به این انسان‌ها، شامل دادن غذا یا کمک‌های پزشکی، آنها را از استودیو به محل زندگی‌شان برمی‌گرداند، میزان یکدلی و همراهی با هوپر کاهش یافت.



در مورد این عکس قبلا در «یک پزشک» خوانده بودید، این عکس را کوین کارتر در سال ۱۹۹۳ گرفته بود.






در این عکس کودک نیمه‌جانی در نزدیکی یک مرکز امدادرسانی در سودان دیده می‌شود. در این عکس لاشخوری در نزدیکی کودک به انتظار مرگ او نشسته است. گفته می‌شود که کارتر حدود ۲۰ دقیقه منتظر ماند تا لاشخور بال‌هایش را باز کند تا با گرفتن عکس در این لحظه، عکسش نمود بیشتری پیدا کند، اما وقتی که کارتر دید، انتظارش بی‌ثمر است، به گرفتن عکس در همین حالت رضایت داد. لاشخور را دور کرد و محل را ترک کرد. روز بعد هم او از سودان رفت.



این عکس باعث آگاهی جهانیان از آنچه در سودان می‌گذشت، شد، اما در عین حال باعث در گرفتن بحث‌هایی در مورد محدودیت‌های عکاسی و چرایی عدم یاری‌رسانی عکاس به کودک شد.



در ان زمان «سن پترسیورگ تایمز» در مورد این عکس نوشت که عکاس با تنظیم دقیق لنز و انتظار بیست دقیقه‌‌ای‌اش، در حکم لاشخور دومی در صحنه بود.



کارتر دو ماه بعد از گرفتن جایزه پولیتزر در سال ۱۹۹۴، خودکشی کرد.



حالا به عکس دیگر نگاه کنید که «روهانی رابین» در سودان در سال ۱۹۹۸ گرفته است. در آن زمان دولت سودان، اجازه ورود کمک‌های بین‌المللی را داده بود. رابین این عکس را در پایین اردوگاه «اجیپ» گرفته بود، جایی که روزانه ۱۰۰ نفر، می‌مردند.






در عکس مردی غذای کودک قحطی‌زده را برداشته و در حالی که کودک چهار دست و پا به او می‌نگرد، در حال دور شدن است. عکاس اینجا باز هم ترجیح داده بود که با گرفتن عکس، حقیقت را روایت کند و نقش یک پلیس یا امدادرسان را برعهده نگیرد.



در سال ۱۹۸۹، در ورزشگاه هیلزبورو در شفلید انگلیس فاجعه‌ای رخ داد. ۹۶ نفر مردند و ۷۶۶ نفر مجروح شدند.  خیلی‌ها به خاطر له شدن در اثر فشار جمعیت مردند.






آیا این عکس‌ها ناراحت‌کننده باید منتشر می‌شدند؟

این عکس در سال ۲۰۱۰ در هاییتی گرفته شده است، عکاس آن پاول هانسن است و به خاطر این عکس برنده جایزه عکاسی خبری سوئد شد.






در این عکس پیکر نوجوان پانزده ساله‌ای به نام «فابیند کریسما» دیده می‌شود. پلیس هاییتی سه گلوله به او شلیک کرده بود. جرم کریسما دزدیدن دو صندلی پلاستیکی و یک قاب عکس بود. پلیس در آن زمان برای متوقف کردن غارتگران بعد از زلزله هاییتی وارد عمل شده بود.



جالب است که عکاس دیگری به نام «لوکاس اولنیک» هم به خاطر گرفتن عکس دیگری از پیکر کریسما برنده جایزه عکاسی دیگری در کانادا شده بود.






اما ناتان وبر، عکس مبتکرانه‌تری گرفته بود، عکس از عکاسانی که خوشحال از پیدا کردن یک سوژه خوب، مشغول گرفتن عکس از پیکر کریسما هستند!






عکس وبر باز هم این سؤال را مطرح کرد که گرفتن چنین عکس‌هایی تا چه حد می تواند اخلاقی باشد، عکاسی از پیکر کریسما، حتی زمانی که خانواده‌اش سر رسیدند و جنازه فرزندشان را بر دوش گرفتند، ادامه داشت.






 

 


















سه شنبه 8 اسفند 1391 ساعت 09:04  
 نظرات    
 
امیر یاشار فیلا 19:39 سه شنبه 8 اسفند 1391
1
 امیر یاشار فیلا

سپاس ویژه از جناب‌عالی، آقای مهندس صابر گران‌مایه،
بابت نگاه جویا و پویایتان، و گزینش‌های دیگرگونه و تأمل‌برانگیزتان.
پیمان شبستانی 00:46 چهارشنبه 9 اسفند 1391
0
 پیمان شبستانی
واقعا چیزی نمیشه گفت
در جواب ادعای انسان دوستی غربی ها فقط باید این صحنه ها رو دید
مجید صابر 08:33 چهارشنبه 9 اسفند 1391
2
 مجید صابر
جناب مهدس فیلای عزیز سلام ، شرمنده می فرمائید قربان
همانگونه که مستحضرید همه اعضای محترم خبرنامه سعی بر اشتراک گذاری مطالب و ... مورد علاقه و پسند شان را برای دیگر اعضاء دارند ، البته سلایق دوستان باهم فرق می کند که این موضوع تابعی از سن و دیگر خصوصیات فردی می تواند باشد که در نوع خود جالب نیز هست ، نمونه بارزش هم مطالب و مقالات ارزشمند حضرتعالی است که به اشتراک می گذارید ، تندرست و سلامت باشید.
مائده علیشاهی 11:00 آدینه 11 اسفند 1391
0
 مائده علیشاهی
بسیار بسیار ممنون آقای مهندس
رضا واعظ پور 12:18 شنبه 19 اسفند 1391
3
 رضا واعظ پور
با تشکر از انتشار این مطلب
حتما عکسهای کودک عریانی که به سمت دوربین می دود در جنگ ویتنام را دیده اید. به حدی برد رسانه ای داشت و موجب تهیج جامعه جهانی شد که بسیاری کمپینهای ضد جنگ ویتنام را متاثر از این عکس و گزارشهای مشابه آن می دانند. یا عکس دخترک افغان استیف مکوری یا قربانیان اسیدپاشی در پاکستان از مجید سعیدی.
رضا دقتی عکاس ایرانی مقیم فرانسه درخصوص عکسهایی که در افغانستان گرفته بود می گفت گاهی لازم بود عکس را بگیرم و گاهی وظیفه انسانی باعث می شد که عکس نگیرم و کاری انجام دهم.
گرفتن عکس وظیفه عکاس است و شکار لحظه ناب و تاثیرگزار ، ولی نحوه گرفتن و موقعیت و چگونه استفاده کردن از آن عکس و سوژه ، کاملا به اخلاق فردی عکاس مرتبط است. اما چیزی که مسلما نمی توان رد نمود اینکه گرفتن عکس و پوشش خبری باعث آگاهی دیگران و در نهایت شاید تاثیر بر شرایط زندگی سوژه داشته باشد. پس وجود عکس با هر نیت که عکاس داشته باشد بهتر از نبودن آن است و اخلاق عکاس و وجدان او تنها چیزی است که می تواند در موقعیت قضاوت بد و خوب بودن کارش را داشته باشد. این مانند اخلاق کاری یک پزشک در برابر بیمارش و یک مهندس در برابر کارش است ضمن اینکه اینجا مسولیت با پزشک و مهندس است اما عکاس مسئول فاجعه نیست، فقط اخلاق انسانی او حاکم است.
امیر یاشار فیلا 20:35 شنبه 19 اسفند 1391
1
 امیر یاشار فیلا

با سخن و دیدگاه شما دربست همسو و موافقم آقای مهندس واعظ‌پور.
سپاس.
م افتخاری 10:33 یکشنبه 20 اسفند 1391
1
 م افتخاری
من هم موافق نظر آقای مهندس واعظ پور هستم
و اعتقاد دارم گاهی برد یک تصویر از صدها قطعنامه و یا سخنرانی به مراتب بیشتر است
رضا واعظ پور 23:41 یکشنبه 20 اسفند 1391
0
 رضا واعظ پور
ممنونم.