صفحه شخصی مجید صابر   
 
نام و نام خانوادگی: مجید صابر
استان: گیلان - شهرستان: رشت
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مجری طرح سدمخزنی پلرود
شماره نظام مهندسی:  11-300-0350
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 همیشه اجازه بده که اول رئیست حرف بزند بخش عمومی

15

یک روز مسئول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای صرف ناهار به سمت سلف سرویس می رفتند . ناگهان چراغ جادو روی زمین پیدا کردند و رویش را مالش دادند و غول چراغ ظاهر شد!

غول گفت: من برای هر کدام از شما یک آرزو برآورده می کنم.

منشی پرید جلو و گفت: من می خواهم که در باهاماس باشم.سوار یک قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم.

پف! منشی ناپدید شد.

بعد مسئول فروش گفت: من می خواهم در هاوایی روی ساحل لم بدهم ، یک پیشخدمت مخصوص و یک منبع لایزال خوراکی های خوشمزه و سرگرمی های جالب داشته باشم و تمام عمر خوش بگذرانم.

پوف!مسئول فرش هم ناپدید شد.

بعد غول به مدیر گفت: حلا نوبت توست.

مدیر گفت: من می خواهم که هر دوی آنها بعد از ناهار من، در شرکت باشند.
نتیجه ی اخلاقی: همیشه اجازه بده که اول رئیست حرف بزند!

شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 10:18  
 نظرات    
 
مطلب کیانی زاد 20:21 شنبه 15 بهمن 1390
2
 مطلب کیانی زاد
سه تا سیاه پوست بودند ؛ داشتند تو خیابون راه می رفتند که ناگهان چراغ جادو رو روی زمین پیدا کردند و رویش را مالش دادند و غول چراغ ظاهر شد . !

غول گفت: من برای هر کدام از شما یک آرزو برآورده می کنم.

اولی یه کم فکر کرد و گفت : منو سفید کن !!!

پف ! اولی سفید شد !

دومی یه کم فکر کرد و گفت : منو سفید کن !!!

پف ! دومی سفید شد !

سومی یه کم فکر کرد و گفت : منو سفید کن اونا رو سیاه !!!!!!

پف ! ...

نتیجه ی اخلاقی : هر موقع چراغ جادو رو پیدا کردی تو آخرین نفر باش که آرزو می کنی .
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مطلب کیانی زاد 20:21 شنبه 15 بهمن 1390
1
 مطلب کیانی زاد
جناب صابر ممنون ...
حسین غفوری 20:51 شنبه 15 بهمن 1390
1
 حسین غفوری
با سلام و عرض ادب.یادمه 1 روزنوشت زیبای دیگه درباره حقوق و دستمزد توی این سایت قرار داده شده بود که درس بزرگی بهم داد.
الان صمیمانه ازتون بابت پند بزرگی که دادید ممنونم.
علی علیزاده 22:20 شنبه 15 بهمن 1390
1
 علی علیزاده
جالب بود. ممنون از شما مهندس جان.
عادل گودرزی 01:09 یکشنبه 16 بهمن 1390
0
 عادل گودرزی
لایک!!
جاوید سهرابی منش 14:04 یکشنبه 16 بهمن 1390
0
 جاوید سهرابی منش
جالب بود مرسی آقای مهندس.
مجید صابر 21:03 یکشنبه 16 بهمن 1390
0
 مجید صابر
نکات اخلاقی عموما به مذاق اکثریت سازگار است . تشکر از همه عزیزان
عبدالناصر حسین بر 01:49 دوشنبه 17 بهمن 1390
0
 عبدالناصر حسین بر
ممنون
علیرضا عینی 08:11 دوشنبه 17 بهمن 1390
0
 علیرضا  عینی
جالب بود ممنون
سیامک مطلبی 23:17 دوشنبه 17 بهمن 1390
0
 سیامک مطلبی

این اولین روزنوشتی بود که باعث خندیدن من شد :))))

ممنون جناب صابر

نکته جالبی بود
احسان درفشی 00:22 سه شنبه 18 بهمن 1390
0
 احسان درفشی
خوب اون مدیره که چیزی برا خودش نخواست ، میتونست آرزو کنه که 2 تا کارمند که عاشق کار توی شرکتش هستند براش بیاره.
عجب آدمی بوده ها.
ممنون
مائده علیشاهی 10:49 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 مائده علیشاهی
پف!:)
مهدی سلطانی 11:11 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 مهدی سلطانی
مرسی
نتیجه خوبی داشت
سید ابراهیم موسوی نژاد 12:02 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 سید ابراهیم موسوی نژاد
دوست عزیز به نکته بسیار ارزشمندیی اشاره نمودید.