صفحه شخصی مجید صابر   
 
نام و نام خانوادگی: مجید صابر
استان: گیلان - شهرستان: رشت
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مجری طرح سدمخزنی پلرود
شماره نظام مهندسی:  11-300-0350
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 مدیران مسئول بخش عمومی

13

سال 1973 من مدیر پروژه برنامه ساخت و پرتاب ماهواره هند شدم. هدف ما قرار دادن ماهواره هند در مدار تا سال 1980 بود. به من بودجه و نیروی انسانی لازم داده شد و صراحتاً به من گفته شد که تا سال 1980 باید ماهواره را به فضا پرتاب کنیم. هزاران نفر با هم در تیم های علمی و فنی برای دستیابی به هدف کار می کردند.

ماه آگوست سال 1979، ما اطمینان داشتیم که برای پرتاب آماده هستیم. به عنوان مدیر پروژه، من به مرکز کنترل پرتاب رفتم. چهار دقیقه قبل از پرتاب، کامپیوتر شروع به تست موارد تنظیم شده در چک لیست کرد. یک دقیقه بعد، برنامه کامپیوتری تست را متوقف کرد؛ نمایشگر خبر از اشکال در برخی از مولفه های برنامه می داد. متخصصان همراه من گفتند که جای نگرانی نیست؛ آنان محاسباتی انجام دادند و گفتند که می توانیم ادامه دهیم. بنابراین برنامه کامپیوتری را متوقف کردم و وضعیت را به حالت دستی تغییر دادم و دکمه پرتاب راکت را زدم. در مرحله اول همه چیز خوب کار کرد. در مرحله دوم اشکالی پیش آمد و راکت به جای اینکه به سمت فضا حرکت کند در خلیج بنگال سقوط کرد. این یک شکست بزرگ بود!!

پرتاب ساعت 7 صبح انجام شده بود و رئیس سازمان تحقیقات فضایی هند ساعت 7 و 45 دقیقه صبح یک کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی ترتیب داد و خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت که مسئولیت این شکست را به عهده می گیرد. او گفت که تیم تحت رهبری او در این مدت سخت کار کرده اند اما پشتوانه فنی بیشتری نیاز بوده است. او به رسانه ها اطمینان داد که سال بعد یک پرتاب موفق خواهند داشت. من مدیر پروژه بودم و این شکست، به دلیل کوتاهی و اشتباه من بود، اما او به عنوان رئیس سازمان، مسئولیت شکست پرتاب را به عهده گرفته بود.

سال بعد، در جولای 1980، دوباره پرتاب ماهواره را اجرا کردیم و این بار موفق شدیم. مردم همه خوشحال بودند. دوباره یک کنفرانس خبری برگزار شد. رئیس سازمان تحقیقات فضایی من را به کناری کشید و گفت: «امروز تو کنفرانس خبری را برگزار میکنی.»

آن روز یک درس خیلی مهم یاد گرفتم. وقتی خطایی پیش آمد، رهبر سازمان آن را به عهده گرفت. وقتی موفق شدیم، آن را به تیمش نسبت داد. بهترین درس مدیریتی که یاد گرفته بودم از خواندن کتابها بدست نیامده بود بلکه از آن تجربه حاصل شده بود.

یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 ساعت 10:02  
 نظرات    
 
مهدی حمزه زاده آذر 19:26 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
3
 مهدی حمزه زاده آذر
آموزنده بود.ممنون جناب صابر بزرگوار
مطلب کیانی زاد 21:24 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
1
 مطلب کیانی زاد
اما تو کشور ما چی ... !!! :(
سیامک مطلبی 21:54 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
1
 سیامک مطلبی

جناب صابر واقعا آموزنده بود و ممنونم ولی من تا به حال این نوع برخورد رو تو ایران ندیدم ...

شاید هست و من اطلاع ندارم

متاسفانه بعد از شکست معمول این هست که ما دنبال مقصر میگردیم .
مصعب یعقوبی 22:03 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
0
 مصعب یعقوبی
بسیار آموزنده برای مدیران عزیز
مجید صابر 22:53 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
2
 مجید صابر
ممنون بابت اظهار نظر دوستان ، خیلی صادقانه و شفاف خدمت عزیزان و خودم می گویم چرا همیشه از دیگران انتظار داریم ؟ آیا خودمان سعی بر عمل به این گونه اخلاق پسندیده می کنیم ، اگر نه ؟ چرا همش دیگران را سرزنش می کنیم ، قدری تامل احتمالا کارساز و تاثیر گذار در رویه های ما خواهد بود ، موفق باشیم .
علی علیزاده 22:56 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391
0
 علی علیزاده
مهندس جان دستتون درد نکنه. جالب بود.
محسن نیک 07:56 دوشنبه 1 خرداد 1391
0
 محسن نیک
ممنون . بسیار آموزنده و مفید . امیدوارم در کشور عزیزمان هم این رویه ها باب شده و تقصیر رو مثل زنجیر به گردن هم نندازیم
مائده علیشاهی 11:32 دوشنبه 1 خرداد 1391
2
 مائده علیشاهی
نسل این آدمها رو به انقراض!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بسیار پست خوبی بود,ممنونم جناب صابر و به شدت با نظر شما و مهندس مطلبی موافقم.
م افتخاری 16:32 دوشنبه 1 خرداد 1391
0
 م افتخاری
سپاس
نیما محسون 22:07 سه شنبه 2 خرداد 1391
0
 نیما محسون
ممنون مهندس صابر ارجمند، ولی در همین ایران خودمون هم، مدیران مسئولیت پذیر کم نیستند در بخش خصوصی فراوان یافت می شود.در مورد بخش دولتی نظری ندارم!
مجید صابر 12:52 چهارشنبه 3 خرداد 1391
0
 مجید صابر
جناب محسون عزیز بابت تیکه ( !) و نیز اظهارنظرتون که بنده نیز به آن معتقدم ، ممنون