صفحه شخصی مجید صابر   
 
نام و نام خانوادگی: مجید صابر
استان: گیلان - شهرستان: رشت
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مجری طرح سدمخزنی پلرود
شماره نظام مهندسی:  11-300-0350
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 آبرویی که رفت بخش عمومی

15
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)



در پارک ملت برای تهیه بزرگترین ساندویچ شتر مرغ دنیا - جهت ثبت در کتاب رکوردها – مراسمی برپا شد.
ولی ملت نرده ها را شکستند و ساندویچ رو غارت کردند.

آیا این عمل در نتیجه گرسنگیست؟

نه بلکه در نتیجه نابود شدن فرهنگ اجتماعی و شخصیت فردی است. زیرا افراد حاضر در پارک ملت نه گرسنه بودند، نه محتاج و نه بیسواد.
حال بگوئیم هنر نزد ایرانیان، کوروش، منشور حقوق بشر،..

دوشنبه 1 اسفند 1390 ساعت 11:48  
 نظرات    
 
حامد حقی 18:48 دوشنبه 1 اسفند 1390
2
 حامد حقی
سپاس مهندس جان . ما هنوز هم سر حرفمون هستیم و هنر نزد ایرانیان است و بس و حقوق بشر هم اولین بار توسط کوروش کبیر پایه گذاری شد. این مساله ای که شما فرمودید را باید درجای دیگری ریشه یابی و حل موضوع کرد که اینجا مجال بحث نیست. همچنین امیدوارم این روزنوشت شما یا بهتر بگویم تذکر شما، حداقل در سازه 80 ی ها تاثیر داشته باشه و خدای ناکرده ما از پارک ملتی ها نباشیم. امیدوارم اون آقا و خانومی که عکسشونو تو اون سایت انداختن نیز برای همه ی ما تجربه ای باشد که حداقل مراقب باشیم که به خاطر خبرگذاری ها هم که شده یکم فرهنگمون را حفظ کنیم و ایرانی واقعی باشیم.
حسین غفوری 21:43 دوشنبه 1 اسفند 1390
1
 حسین غفوری
متاسف شدم.........
سیامک مطلبی 22:52 دوشنبه 1 اسفند 1390
1
 سیامک مطلبی
این مشکل خیلی ریشه دارتر از این حرفاست

چی بگم ؟؟!!!!
مهسا ساسا 23:14 دوشنبه 1 اسفند 1390
1
 مهسا ساسا
چی بگم.....!!!!!!
عادل گودرزی 23:28 دوشنبه 1 اسفند 1390
1
 عادل گودرزی
البته قضیه مریوط به اکتبر 2008 بوده!

خب لااقل میذاشتین ثبت شه بعد :))
امین بلالی 08:41 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 امین بلالی
یکی به ما بگه اگه کل رکوردهای دنیا به اسم ما ثبت بشه چی میشه؟اونا مارو با این کارای الکی سرگرم میکنن تا از اصل پیشرفت علم و فناوری دنیا عقب بیوفتیم. به امید روزی که در دنیا همه رکوردهای علمی به دست جوانان ایرانی ثبت بشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟
جلال بهرامی 08:48 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 جلال بهرامی
چی بگم از کجا بگم.خب مسلما شکم مهمتر از کتاب گینس ه دیگه ه ه ه ه !!!1
م افتخاری 10:06 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 م افتخاری
آقای مهندس صابر گرامی
به نظر میرسد اینگونه رفتارها ناشی از آن در نادری باشد که همه در ظاهر به دنبال آن و در اصل در پی تخریب آن هستند و متاسفانه در دومی موفق‌تر ...
م افتخاری 10:08 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 م افتخاری
تازه این واقعه مربوط به 2008 یعنی 4 سال پیش است
تصور کنید در حال حاضر اگر مجدداً چنین مراسمی به پا شود چه صحنه‌هایی را شاهد خواهیم بود
حسن ابراهیمی 10:37 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 حسن  ابراهیمی
با نظر جناب مهندس حقی عزیز موافقم , این جریانات اصلا هیچ ارتباطی با فرهنگ غنی تاریخی ما نداره , اونها عقایدی داشتند برای خودشون و طبق همون عقاید هم زندگی کردند.

این رفتارها هم که در دراز مدت و در طول تاریخ شکل نگرفته که متصلش کنیم به اون دوران , این رفتارها مال همین روزگار خودمونه , مثل همون پستی که جناب مهندس صابر عزیز چند وقت پیشها توی سایت گذاشتن «نوشابه هایی با طعم مرگ» , این هم شبیه همونه دیگه ,

البته به نظر من رفتاری که در نوشابه هایی با طعم مرگ دیده شد خیلی زننده تر از رفتاریست که در پارک ملت اتفاق افتاد , چون در پارک ملت اجرای یک مراسم برپا بود که میشد مدیریتش کرد و از بروز چنین رفتاری جلوگیری کرد , اما در نوشابه هایی با طعم مرگ مدیریتی در کار نبود و هر کسی که از راه میرسید نوشابه هایی که در اثر تصادف روی زمین ریخته بودند رو جمع میکردند برای خودشون و می بردند.

در هر صورت ما که شرمنده میشیم اگر یک روزی بخواهیم چنین رفتاری رو از خودمون ببینیم , حتی ماهایی که از بچگی و از بزرگترهای خودمون یاد گرفتیم , اگر کسی چیزی به ما تعارف کرد قدرت تشخیص در نوع تعارفش داشته باشیم, اگر دیدیم از روی صداقت تعارف میکنه دستش رو رد نکنیم و قبول کنیم و مخاطبمون رو خوشحال کنیم و اگر دیدیم از روی رودرواسی داره تعارف میکنه سعی کنیم ازش قبول نکنیم , اینها درسهای اخلاقی هستند که فقط در ارتباط با تعارف باید رعایت کنیم و مراقب رفتار خودمون باشیم , حالا چه رسد به اینکه هجوم ببریم به سمت چیزی که متعلق به ما نیست و هیچ رضایتی از طرف صاحبش در کار نیست و غیره .......

ریشه یابی این موضوع هم بر میگرده به خودمون و دنیای درون مون , همینقدر که نتونیم کنترلی بر رفتارهای این چنینی خودمون داشته باشیم , در نتیجه در سایر مباحث اخلاقی هم دچار ضعف خواهیم شد و بطور مثال ممکنه نتونیم یک امانتدار خوبی باشیم و مورد اعتماد دیگران باشیم.

به امید اینکه هر کسی از خودش شروع کنه و خودش رو تجزیه و تحلیل کنه و نتیجه های سازنده این خودشناسی باعث پیشرفت در زندگی فردی و اجتماعی بشه.

با تشکر از جناب مهندس صابر و سایر دوستان محترم
امین افتخاری 22:53 سه شنبه 2 اسفند 1390
1
 امین افتخاری
آی شقایق ما جماعت دردمون از خودمونه...........
مهدی حمزه زاده آذر 00:22 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 مهدی حمزه زاده آذر
کوچکترین حرکات ایرانیان به جهت اینکه غنی بودن فرهنگ و اصل و نصب رو به دوش می کشند زیر ذره بین هستش دیگه این حرکت حتما 2،3 هفته ای سوژه بوده.
این آقا و خانوم هم متاسفانه دیر رسیدن دیگه چیزی باقی نمونده بوده بیچاره ها فقط معروف شدن :-)
مهدی سلطانی 11:15 چهارشنبه 3 اسفند 1390
2
 مهدی سلطانی
ما از درون زنگ زده ایم....
معصومه السادات میرافضلی 11:18 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 معصومه السادات  میرافضلی
واسه خودمون متاسفم
بهنام مکسایی 13:37 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 بهنام مکسایی
سلام خیلی زشته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شکوه هوشمند 17:51 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 شکوه هوشمند
وای مردم از خجالت .خیلی تاسف باره چند سال پیش با چشم خودم شاهد یک صف نذری بودم که تبدیل به گیس کشی و ناسزا گفتن شده بود. تو اعیاد مذهبی که بازار نذری دادن داغ چه مناظری رو آدم می بینه بدتر از اون بعد از پایان جشنها وقتی کف محل وخیابون رو می بینم آه از نهادم بلند میشه آخه یکی نیست بگه تو که می خوری چرا دیگه ظرفشو زیر پات می اندازی؟!!!!!!.....
سیما شبرندی 19:11 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 سیما شبرندی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیگه عادی شده جای تعجب نداره ،روزبه روزم بدتر میشه...از گرسنگی مردمم نباشه از این که اینجور مراسما خیلی کم برگزار شده مردم ما هم که ..........آنچه شیران کند روبه مزاج/احتیاج است احتیاج است احتیاج
مجید صابر 20:19 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 مجید صابر
ممنون از اظهار نظر عزیزان و تشکر ویژه از جناب ابراهیمی بابت توضیحات تون
هادی عباسیان 23:48 چهارشنبه 3 اسفند 1390
1
 هادی عباسیان
بغض...... یا .......
مائده علیشاهی 20:53 پنجشنبه 4 اسفند 1390
0
 مائده علیشاهی
افسوس و صد افسوس....اصلا چی بگه آدم؟؟؟؟؟؟؟؟